رضا محمدی، سجاد خانجانی، مسلم رجبی، دوره ۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: بررسی و فهم عوامل روانشناسی مرتبط با علائم شخصیت مرزی میتواند گام مهمی در جهت شناسایی علل آن باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تحمل آشفتگی و شفقت به خود در پیشبینی علائم شخصیت مرزی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام گرفت. مواد و روشها: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و پیش بینی بود. کلیه مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که در نیمه اول سال ۱۳۹۳ به بخش روانپزشکی بیمارستان امام سجاد(ع) تهران مراجعه کرده بودند، جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند. از بین جامعه آماری فوق، تعداد ۹۴ نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و بعد از مصاحبه بالینی به پرسشنامههای مقیاس شخصیت مرزی ، تحمل آشفتگی و شفقت به خود پاسخ دادند. دادههای به دست آمده نیز با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه با کاربرد نسخه ۱۸ نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافتهها: نتایج نشان داد شخصیت مرزی با نمره کلی تحمل آشفتگی (۰/۴۰-r = ، ۰/۰۰۱ P <)، مؤلفههای تنظیم (۰/۴۱- r =، ۰/۰۰۱ P <) ارزیابی (۳۳/۰-r = ، ۰/۰۰۱ P <)، و نمره کلی شفقت به خود (۰/۵۶-r = ، ۰/۰۰۱ P <)، مؤلفههای مهربانی باخود (۰/۴۲- r=، ۰/۰۰۱ P <)، وجه مشترک انسانی (۰/۳۸- r =، ۰/۰۰۱ P <)، ذهن آگاهی (۰/۳۵- r=، ۰/۰۰۱ P <) رابطه منفی ولی با خودداوری(۰/۴۸r = ، ۰/۰۰۱ P <) و انزوا (۰/۴۱r = ، ۰/۰۰۱ P <) رابطه مثبت دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که ۲۰ درصد از کل واریانس شخصیت مرزی به وسیله تحمل آشفتگی (۵/۴۴F= ، ۰/۰۰۱ P <) و ۴۰ درصد آن به وسیله شفقت به خود (۸/۹۹F= ، ۰/۰۰۱ P <) پیش بینی میشود. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که عدم تحمل آشفتگی و شفقت به خود پایین می تواند در علائم شخصیت مرزی افراد مبتلا اختلال به شخصیت مرزی نقش داشته باشد.
عطاالله خوشبخت، نرگس سبزی، سپیده بشیرگنبدی، علی اکبر گل محمدی، دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
اهداف:دوران بازنشستگی انتقال به مرحله جدیدی از زندگی است که یکی از مهمترین تغییرات در زندگی فرد به شمار رفته و توجه به این دوره اهمیت زیادی دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شفقت به خود بر خودکارآمدی و رضایت از زندگی در بازنشستگان نیروی انتظامی شهر تهران انجام شد. مواد و روشها:روش پژوهش شبهآزمایشی و از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری تمامی بازنشستگان نیروی انتظامی شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بودند که از بین آنها ۳۰ نفر به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۵نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای گردآوری دادهها، از پرسشنامهٔ خودکارآمدی Scherer و Maddox (۱۹۸۲) و پرسشنامه رضایت از زندگی Diner و همکاران (۱۹۸۵) استفاده شد. پروتکل آموزش شفقت به خود، طی ۸ جلسه (هرجلسه ۱۲۰ دقیقه) برای گروه آزمایش انجام شد و نهایتاً بعد از اتمام جلسات آموزشی اقدام به اجرای پسآزمون شد.دادههای پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تکمتغیره در قالب نرمافزار SPSS ۲۲ مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها:دادههای پژوهش برای ۳۰ بازنشسته در دو گروه آزمایش و پیگیری مورد بررسی قرار گرفت. میانگین سنی در گروه آزمایش ۶/۴۱±۷۳/۱۱ سال و در گروه کنترل ۵/۳۱±۷۶/۵۱ سال بود. با توجه به مقادیر F برای پسآزمون خودکارآمدی (۹۱/۷۶) و رضایت از زندگی (۱۲/۷۹) و سطح معناداری آنها (۰/۰۰۱=P-value) که کوچکتر از ۰/۰۵ بود، مشاهده شد که درمان شفقت به خود اثربخش بود و توانست خودکارآمدی و رضایت از زندگی را در گروه آزمایش افزایش دهد. نتیجهگیری:درمان متمرکز بر شفقت میتواند تأثیرگذاری مناسبی جهت افزایش خودکارآمدی و احساس رضایت از زندگی در بازنشستگان داشته باشد. لذا میتوان از این مداخله در برنامههای طراحیشده برای بازنشستگان استفاده نمود.
اهداف:پرستاران گروهی هستند که دائماً در معرض فرسودگی شغلی قرار دارند، به ویژه در دوران همهگیری کووید-۱۹ افزایش فرسودگی شغلی در این گروه با تهدید جدی مواجه شد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی برازش روابط علی-ساختاری کیفیت زندگی شغلی و خودکنترلی با فرسودگی شغلی با میانجیگری شفقت به خود و راهبردهای تنظیم هیجان در پرستاران بخش کووید-۱۹ در دو بیمارستان فرماندهی انتظامی تهران بود. مواد و روشها: طرح پژوهشی حاضر کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- همبستگی و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش، تمامی پرستاران شاغل در بخش عفونی (کووید-۱۹)، در دو بیمارستان فرماندهی انتظامی تهران در زمستان سال ۱۴۰۰ بود (۳۲۱ نفر). از بین جامعه آماری فوق، ۳۰۰ نفر بر اساس نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش از سیاهه فرسودگی شغلی Maslach و همکاران (۱۹۸۶)، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری Walton (۱۹۷۳)، مقیاس خودکنترلی فرم کوتاه Tangney و همکاران (۲۰۰۴)، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود Raes و همکاران (۲۰۱۱) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی Garnefski و Kraaij (۲۰۰۷)استفاده شد. دادهها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار SPSS ۲۴ و AMOS ۲۴تحلیل شدند. یافتهها:۱۵۵ نفر از شرکتکنندگان (۵۱/۷ درصد) مرد و ۱۴۵ نفر (۴۸/۳ درصد) زن بودند. میانگین سن آزمودنیها ۲/۹۷±۲۹/۳۲ سال بود. آزمون مدل پژوهش نشان داد که بین کیفیت زندگی شغلی، خودکنترلی، شفقت به خود و راهبردهای تنظیم هیجان با فرسودگی کاری، رابطه معنادار وجود داشت (۰/۰۱>p). همچنین بر اساس نتایج مدل ساختاری،مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شد و مسیرهای غیرمستقیمکیفیت زندگی شغلی و خودکنترلیاز طریق نقش میانجی شفقت به خود و راهبردهای تنظیم بر فرسودگی شغلی معنادار بود و دارای برازش مطلوب بود (۰/۰۱۶=RMSEA؛ ۰/۰۵>p). نتیجهگیری:بر اساس نتایج، هرکدام از مؤلفهها به صورت مستقیم بر فرسودگی شغلی اثرگذار است و مؤلفههای کیفیت زندگی شغلی و خودکنترلی با میانجیگری راهبردهای تنظیم هیجان و شفقت به خود، به صورت غیرمستقیم روی فرسودگی شغلی پرستاران تأثیر دارد. افزایش مهارت راهبردهای تنظیم هیجان و شفقت به خود و شناخت عوامل مؤثر بر خودشفقتی در پرستاران، گام مهمی در کاهش فرسودگی شغلی و بهبود کیفیت زندگی شغلی و بهرهوری در پرستاران است.